قدس آنلاین: ۱۲ روز از هنگامهای که «جورج فلوید» آمریکایی زیر زانوی افسر پلیس سفیدپوست هموطن خود به طرز دلخراشی جان داد میگذرد، واقعهای که دمل چرکین نژادپرستی و بیعدالتی عمیق موجود در لایحههایی جامعه یانکیها را بار دیگر باز کرده و آتش زیر خاکستر اعتراضها در غرب وحشی را شعلهور کرد. اعتراض به مرگ این مرد ۴۶ ساله سیاهپوست از شهر مینیاپولیس در ۲۶ می ۲۰۲۰ آغاز شد. در ادامه نوع برخورد و موضعگیری رئیس جمهور آمریکا در مقابل مردم که آنها را «اراذل و اوباش» خواند و تهدید کرد که با «سگهای وحشی و سلاحهای تهدیدآمیز» با آشوبگران برخورد خواهد کرد به دامنه اعتراضها افزود. اعتراضها در روزهای گذشته آنقدر بالا گرفته که به اســتقرار گارد ملــی و منع تردد در ۴۰ شــهر منجر شده اســت. تا کنون نزدیک به ۱۰ هزار نفر در اعتراضهای ضدنژادپرستی در آمریکا دستگیر و ۱۵ شهروند جان خود را از دست دادهاند.
کشتار سیاهپوستان به دست پلیس آمریکا اتفاق تازهای نیست. گزارش واشنگتنپست نشان میدهد احتمال کشته شدن سیاهپوستان به وسیله پلیس سه برابر افراد سفیدپوست در این کشور است. مرگ «اریک گارنر» که سال ۲۰۱۴ در نیویورک رخ داد یکی از این رویدادها بود. گارنر سیاهپوست وقتی پلیس برای دستگیری او به گلویش فشار آورد، با آخرین نفسهایش تکرار میکرد: «نمیتوانم نفس بکشم» حال ۶ سال بعد جورج فلوید هم عین همین جمله را تکرار کرد تا جان سپرد. حال «نمیتوانم نفس بکشم» به نمادی علیه نژادپرستی و بیعدالتی که در ذات نظام سرمایهداری غربی ریشه دوانده تبدیل شده است. اعتراضهای مردم آمریکا همچنان ادامه دارد و اگرچه پرسشهای بسیاری درباره این رویداد وجود دارد اما در گفتو گو با مرتضی مکی، تحلیلگر مسائل آمریکا تلاش شده به چهار پرسش اصلی درباره این اتفاق پرداخته شود.
اندر باب مفهوم «بهار آمریکایی»
برخی رسانهها و از جمله روزنامه فرامنطقهای القدس العربی با انتشار گزارشی از اوضاع داخلی کنونی در ایالات متحده و نحوه واکنش مستبدانه ترامپ که مشابه قذافی و مبارک است، از اتفاقات آمریکا به «بهار آمریکایی» تعبیر کردند. در همین خصوص خدیجه بن قنه، یکی از فعالان رسانهای عرب نیز در مقام مقایسه، فلوید را به محمد بن بوعزیزی (دستفروش تونسی که در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ خود را در مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید، اقدامی که به سلسله اعتراضهای مردمی در کشورهای خاورمیانه منجر شد) تشبیه و در توییتر نوشت: بوعزیزی آمریکا شعله بهار آمریکایی را برافروخت.
اما مرتضی مکی در گفتوگو با ما و در پاسخ به این پرسش که آیا اتفاقات آمریکا را میتوان بهار آمریکایی نامید، گفت: هر پدیده را باید در ظرف مکانی خاص خود تعریف و تفسیر کرد. جغرافیای مکانی و نوع عملکرد ساختار سیاسی که اتفاق در آن به وقوع پیوسته، در نتیجهگیری بسیار مهم است. بر همین اساس پدیدهای که از آن به بهار عربی تعبیر میشود با اعتراضهای موجود در آمریکا قابل مقایسه نیست. این تحلیلگر مسائل آمریکا با بیان اینکه اکنون ایالات متحده با بحرانهای مهمی از کرونا گرفته تا رکود، بیکاری و گسترش شکافهای نژادی، فرهنگی و اقتصادی تحت تأثیر رفتار ترامپ دست و پنجه نرم میکند، ادامه داد: تجمیع این بحرانها در حالی که رأس نظام آمریکا هم با دودستگی آشکار میان دموکراتها و جمهوریخواهان همراه است بیش از پیش میتواند یانکیها را در منجلاب فرو برد. مکی تصریح کرد: ۵۰ سال پیش جنبش حقوق مدنی آمریکا به رهبری «مارتین لوتر کینگ» توانست به نظام تبعیض نژادی رسمی آمریکا پایان دهد، اما خواستهها و اهدافی که این جنبش دنبال میکرد در بسیاری زمینهها هنوز محقق نشده است. دولت آمریکا اگرچه تلاش خواهد کرد با دادن وعدههای جدیدی اعتراضهای اخیر را هم مدیریت کند اما در نهایت باید اذعان کرد شکاف نژادی موجود در ایالات متحده عمیق و ریشه دارتر از آن است که با پادزهرهای موقتی درمان شود.
تأثیر اعتراضها بر انتخابات ریاست جمهوری
موضع خشن رئیس جمهور آمریکا در مقابل معترضان و تهدید او به استفاده از زور و استقرار ارتش در شهرها با انتقادهای بسیاری روبهرو شده و حتی شبکه اجتماعی توییتر بهطورعلنی رئیس جمهور آمریکا را نژادپرست خوانده است. این در حالی است که تا ماراتن انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۲۰ (۱۳ آبان ۱۳۹۹) چیزی نمانده. مکی در مورد تأثیر این اتفاقها بر انتخابات ایالات متحده هم معتقد است در حالی که کمتر از ۶ ماه به این رقابت بزرگ باقی مانده، هر پدیده و تحول سیاسی احتمالی که در جامعه آمریکا رخ دهد میتواند بر این فرایند تأثیرگذار باشد. وی تصریح کرد: دموکراتها و جمهوریخواهان در سه سال گذشته از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به یکدیگر کوتاهی نکردهاند. موضوع افشای ایمیلهای هیلاری کلینتون، اوکراین گیت، موضوع دخالت احتمالی روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ هر کدام به چالشی میان دو جناح قدرت در ایالات متحده تبدیل شده است. حال به نظر میرسد دموکراتها از فرصت اعتراضات به دنبال بهرهبرداری و پر کردن سبد رأی خود هستند. اظهارات جو بایدن، نانسی پلوسی و دیگر چهرههای شاخص دموکرات که تلاش کردهاند خود را به مردم نزدیک کنند همه در این مقوله قرار دارد.
کار روسیه، چین و ایران است!
رئیسجمهور آمریکا در هنگامه آغاز اعتراضها در مینیاپولیس در فراری رو به جلو مدعی شد ۸۰ درصد از «اغتشاشگران» این شهر منشأ خارجی داشتهاند؛ ادعایی که به سرعت از سوی نهادهای امنیتی ایالات متحده رد شد. این تحلیلگر مسائل آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است ترامپ برای فرار از بار مسئولیت، اعتراضهای بحق مردم کشورش را بر گردن طرفهای خارجی بیندازد نیز گفت: این مسئله کاملاً قابل پیشبینی است. وی ادامه داد: یادمان نرود رئیس جمهور آمریکا در موضوع بحران کرونا نیز تلاش کرد مدیریت نادرست خود که تا اینجای کار به مرگ ۱۱۰ هزار آمریکایی منجر شده را به گردن چین انداخته و به این طریق خود را تبرئه کند. ترامپ نشان داده در هنگام خطر از فدا کردن هیچ کسی در راستای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد و حال نیز که در مخمصه بزرگی قرار دارد بعید نیست بار دیگر انگشت اتهام را به سمت روسیه، چین و یا حتی ایران نشانه رفته و این کشورها را به عنوان مقصر تحولات کشورش معرفی کند؛ باید منتظر ماند و دید که چه میشود.
آینده اعتراضها در آمریکا به کجا میانجامد؟
مرتضی مکی در پاسخ به این پرسش نیز گفت: همانگونه که گفته شد شکاف نژادی و اقتصادی در ایالات متحده تاریخی بوده و به این راحتی قابل پر کردن نیست. اگرچه ممکن است سردمداران کاخ سفید به منظور بستن دهان معترضان دست به اقدامهای ایذایی زده و بازنگری در عملکرد برخی نهادها را مورد نظر قرار دهند اما این پایان کار نخواهد بود. اگر نژادپرستی به صورت ریشهای در آمریکا حل نشود باید هر چند وقت شاهد رخدادهایی اینگونه بود که اتفاقهایی مانند قتل جورج فلوید تنها موجب فوران آن میشود. این مشکل هم وقتی حل خواهد شد که معماران سرمایهداری مدرن ستم خود بر طبقات فرودست و اقلیتها را پذیرفته و مشارکت بیشتر آنها را در ساختار قدرت و ثروت بررسی کنند، امری که حداقل در کوتاه مدت بعید به نظر میرسد.
نظر شما